در مورد استیو جابز بیشتر بدانید

ساخت وبلاگ

دیدگاه‌ها

استیو جابز یکگیاه‌خواربوداییبود.[۱]به گفتهبی‌بی‌سیاو یک میلیاردرهیپیبود. او یک دانشجوی مو بلند انصرافی از کالج بود که آرزوهای بی‌نهایت داشت. او به شکلی الهام شده کمال‌طلب بود و روحیهٔ قلدرمآبانه داشت.[۳۴]

جابز بهجان اسکالی، مدیرعامل پیشین شرکت اپل، در زمینهٔ کوتاهی عمر گفته بود: «همهٔ ما زمان و فرصت کوتاهی روی زمین داریم. برای همین ما فقط فرصت داریم که یکی دو کار را به انجام برسانیم. هیچ کس نمی‌داند چه قدر زندگی می‌کند. من هم نمی‌دانم. اما احساس می‌کنم باید تا جوانی هست هرچه می‌توانم این فکرها را به انجام برسانم.»[۳۵]او در سال ۲۰۰۵ در سخنان معروفش دردانشگاه استنفورددیدگاه‌هایش را دربارهٔ مرگ و زندگی و کوتاهی عمر به خوبی روشن کرد:

«همین که فکر می‌کنم به زودی می‌میرم، مهم‌ترین ابزاری است که کمکم می‌کند بهترین گزینه‌ها را انتخاب کنم.[۳۶]»

جابز برنامه‌های غذایی مختلفی مانند رژیم گیاه‌خواری یا میوه‌خواری را آزمایش کرد. در یکی از این برنامه‌های غذایی میوه‌خواری بود، که نام اپل (سیب) را برای شرکتش برگزید. به نظر او این نام «زنده و شوخ و آرام‌بخش» بود.[۳۵]

جابز از طرفدارانبیتلزبود.[۳۷]او در مصاحبه‌ای دربارهٔ بیتلز گفته‌است:

مدل من در تجارت بیتلز است. آن‌ها گروهی بودند که مانع انرژی منفی یکدیگر می‌شدند و یکدیگر را به تعادل می‌رساندند. عملکرد جمعی آنها بالاتر از جمع تک تک افراد گروه بود. کارهای بزرگ در کسب و کار، نه به واسطه توانمندی‌های فردی، بلکه با عملکرد تیمی به سرانجام می‌رسد.[۳۸]
استیو جابز هنگام معرفیآی‌فون ۴بهدمیتری مدودف

جابز در سال ۲۰۱۰ گفت: «ما بیتلز را دوست داریم و مفتخر و هیجان زده هستیم از این که ورود آن‌ها را به آی‌تیونز خوش‌آمد بگوییم. راه سخت و پرپیچ و خمی بود که به آن رسیدیم. از بیتلز و ای‌ام‌آی متشکر هستیم. هم‌اکنون رویایی را که از ۱۰ سال پیش و در زمان آغاز آی‌تیونز داشتیم، محقق شد.»[۳۹]

والتر ایزاکسوندر مورد جابز می‌گوید که یادم می‌آید در یک بعد از ظهر آفتابی در باغچهٔ خانه‌اش نشسته‌بودیم و او راجع به مرگ سخن می‌گفت. او راجع به تجربیاتش در مورد بودا و هند و چهل سال گذشته سخن می‌گفت. او می‌گفت: «اعتقادم به خدا پنجاه پنجاه‌است. در بیشتر زندگی‌ام، احساس می‌کردم باید حیاتی بیشتر از آنچه در مقابل چشمان ماست وجود داشته‌باشد. من دوست دارم فکر کنم که بعد از مرگ چیزی باقی می‌ماند. این عجیب است که همهٔ تجربه و اندک خردمندی که کسب شده، از بین برود. واقعاً دلم می‌خواهد که بعد از مرگ چیزی باشد.» او مدتی ساکت ماند و سپس گفت: «شاید مانند یک کلید روشن و خاموش. کلید را می‌زنی و رفته‌ای. شاید به خاطر همین است که دوست ندارم محصولات اپل کلید روشن و خاموش داشته باشند.»[۳۵]

جابز طی مصاحبه‌ای که در سال ۱۹۸۵ انجام داد، در بخشی از پاسخ به این سوال که "پول برای تو چه معنایی دارد؟" پاسخ داد که «دوست ندارد بعد از مرگش حجم زیادی از اموال به فرزندانش برسد، چرا که باعث تباهی زندگی آن‌ها می‌شود.»[۴۰]

جابز در جایی دربارهٔ پدر و مادرش (پل و کلارا) می‌گوید: «نکاتی در زندگی من وجود دارد که من واقعاً از آن‌ها احساس شرمندگی می‌کنم. من خیلی مودب نبودم و احساسات آن‌ها را جریحه‌دار می‌کردم... من نمی‌خواستم کسی بداند که پدر و مادری دارم. می‌خواستم مثل یتیمی باشم که در قطارها در حومه شهر ولگردی کرده‌بود و به هیچ جا نرسیده‌بود، بی اصل و نسب، بدون پیوند و پیشینه.»[۲۱]

استیو جابز در بخش سوم سخنرانی‌اش در دانشگاه استنفورد دربارهٔمرگگفت: «هیچ‌کس دوست ندارد بمیرد. حتی کسانی که دوست دارند بهبهشتبروند، دوست ندارند بمیرند تا به بهشت برسند. با این حال مرگ مقصد نهایی همهٔ ماست که کسی تاکنون نتوانسته از آن فرار کند.»[۳۶]

استیو جابز پس از افتتاح آی‌تیونزاستور و مبارزه با دانلود غیرقانونی آهنگ‌ها گفت:

از اولین روزهایی که در اپل بودم فهمیدم که زمانی به پیشرفت دست می‌یافتیم که ایده‌ای ذهنی را ایجاد می‌کردیم. اگر مردم نرم‌افزار ما را کپی می‌کردند یا می‌دزدیدند، ما از کار بی‌کار می‌شدیم. اگر از آن حفاظت نمی‌شد، برای ساختن نرم‌افزار یا طراحی محصولات جدید انگیزه‌ای نداشتیم. اگر حفاظت از بین برود، شرکت‌های خلاق نیز از بین می‌روند و یا هرگز شروع به کار نمی‌کنند. اما دلیل ساده‌تری هم وجود دارد: دزدی کردن اشتباه‌است. هم به مردم دیگر و هم به شخصیت خودتان آسیب می‌رساند.[۲۱]

جابز در پاسخ به این سوال که چرا برای اتومبیلش پلاک نمی‌گذارد گفت: «چون بعضی اوقات مردم مرا دنبال می‌کنند و اگر پلاک داشته‌باشم آن‌ها می‌توانند محل زندگی‌ام را پیدا کنند. اما الان با وجود نقشه‌های گوگل این کار در حال منسوخ شدن است. پس در واقع حدس می‌زنم فقط به این دلیل است که نمی‌خواهم.»[۲۱]جابز به علت وجود حفره‌ای در قانون وسایل نقلیه در کالیفرنیا مجاز به استفاده از اتومبیل بدون پلاک بود. این قانون می‌گوید: «صاحب اتومبیل با یک برند جدید حداکثر به مدت ۶ ماه مجاز به استفاده از اتومبیل بدون پلاک می‌باشد.» جابز با یک شرکت اجارهٔ اتومبیل قراری داشت که اتومبیل مرسدس نقره‌ایSL55 AMGخود را هر ۶ ماه با یک نمونهٔ مشابه تعویض می‌کرد. بدین ترتیب او مجاز به استفاده از اتومبیل بدون پلاک می‌شد.[۴۱]

جابز برخی توانایی‌هایش نظیر عشق به سادگی را ناشی از آموزش‌های ذن می‌دانست. او زیبایی‌شناسی را با حذف عناصر اضافه ممکن می‌ساخت. البته آموزش‌های ذن باعث نشد که او به آرامش و وقار برسد. او اغلب اوقات مهربان نبود. بیشتر مردم، یک نوع متعادل‌کننده بین فکر و زبان خود دارند که احساسات تند آن‌ها را تعدیل می‌کند، اما چنین چیزی در جابز وجود نداشت. او تصمیم داشت به طرز شدیدی صادق باشد. او گفت: «لازمه کار من این است که وقتی چیزی بد است حقیقت را بگویم، نه این‌که از آن چشم‌پوشی کنم.» به همین دلیل او دارای شخصیتی کاریزماتیک، الهام‌بخش و همچنین گاهی اوقات احمق بود. جابز در پاسخ به این سوال که «چرا گاهی اوقات اینقدر بدجنس هستی؟» پاسخ داد: «این من هستم، و نمی‌توان توقع داشت که کسی غیر از خودم باشم.»[۲۱]

زندگی حرفه‌ای

پایه‌گذاری شرکت رایانه‌ای اپل

نوشتار اصلی:تاریخچهٔ اپل
همچنین نگاه کنید به:شرکت اپل
خانه پاول و کلارا جابز درلوس آلتوسدر کالیفرنیا. استیو جابز شرکت کامپیوتری اپل را همراه استیو وزنیاک ورونالد ویندر پارکینگ این خانه بنیان نهاد.[۴۲][۴۳]

در سال ۱۹۷۶، وقتی جابز ۲۱ ساله و وزنیاک ۲۵ ساله بود، شرکت رایانه‌ای اپل را در پارکینگ خانوادهٔ جابز، بنیان گذاشتند.[۴۴]اولین رایانهٔ شخصی‌ای که جابز و وزنیاک به بازار معرفی کردنداپل Iنام داشت.[۴۵]قیمت این رایانه که در سال ۱۹۷۶ معرفی شد، ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت بود.[۴۶]در سال ۱۹۷۷، جابز و وزنیاک رایانهٔاپل IIرا معرفی کردند.[۴۷]در سال ۱۹۸۰، اپلعرضهٔ اولیه سهامخود را در بازار بورس ارائه کرد و به سهامی عام تبدیل شد. هنگامی که اپل عمومی شد، سرمایهٔ بیشتری از هر عرضهٔ اولیه سهام، از زمانشرکت خودروسازی فورددر سال ۱۹۵۶ جذب کرد و بلافاصله تعداد افراد بیشتری (حدود ۳۰۰ نفر) از هر شرکت دیگری در تاریخ را میلیونر کرد.[۴۸]در همان سال، شرکت اپل، رایانهٔاپل IIIرا معرفی کرد که این رایانه به دلیل قیمت زیاد و برخی مشکلات سخت‌افزاری با شکست تجاری در بازار مواجه شد.[۴۹]هم‌زمان با رشد اپل، این شرکت جستجویی را برای یافتن مدیران مستعد که بتوانند آن را در مدیریت توسعه و گسترش، کمک کنند، آغاز کرد. در سال ۱۹۸۳، جابز با به چالش‌طلبیدن جان اسکالی که یکی از مدیرانپپسی کولابود، او را تطمیع کرد که به‌عنوان مدیر عامل اپل کار کند. جابز به او گفته بود: «می‌خواهی که باقی زندگی‌ات را به فروختن آب-شکر بگذرانی، یا می‌خواهی شانس این را داشته باشی که دنیا را عوض کنی؟»[۵۰]در همان سال شرکت اپل، رایانهٔاپل لیزارا معرفی کرد که با وجود مجهز بودن بهواسط گرافیکی کاربروموشوارهاز بابت تجاری ناموفق از آب درآمد. یکی از دلایل این عدم موفقیت قیمت گران و کندی آن بود.[۵۱]سال ۱۹۸۴، سال معرفی رایانهٔمکینتاشبود. این رایانه دارای پردازشگر موتورولا۶۸٬۰۰۰ با فرکانس کلاک ۷٫۸ مگاهرتز و مجهز به موشواره بود.[۵۲]پس از گذشت حدود دو ماه از معرفی مکینتاش، تنها ۵۰٬۰۰۰ عدد از آن فروخته‌شد که نمایش قدرتمندانه‌ای نبود. حافظه مکینتاش کم بود (۱۲۸ کیلوبایت) و وجود یک فلاپی کار را با آن سخت می‌کرد. مکینتاش همانند لیزا به واسط گرافیکی کاربر مجهز بود ولی بعضی از ویژگی‌های قدرتمند لیزا مانندمالتی تسکینگو حافظه ۱ مگابایت را نداشت.[۵۳]

مایک اسکات[واژه‌نامه ۱۹](اولین مدیرعامل اپل بین سال‌های ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱) در مورد جابز می‌گوید: «او همیشه بداخلاق و دمدمی مزاج بود. رفتارش در آتاری باعث شد تا او را به شیفت شب منتقل کنند، اما چنین چیزی در اپل امکان نداشت.» مایک مارکولا[واژه‌نامه ۲۰](نخستین سرمایه‌دار بزرگ، سهام‌دار ارشد و دومین مدیرعامل اپل) نیز در مورد جابز می‌گوید: «او به ویژه نسبت به برنامه‌نویسان جوان خشن بود. مسئلهٔ بهداشتی‌اش نیز مطرح بود. همچنان مخالف تمام شواهد بود و اعتقاد داشت که با توجه به رژیم‌های غذایی گیاهی‌اش نیازی به دئودورانت یا دوش مرتب ندارد. باید مودبانه او را پشت درب می‌گذاشتیم و به او می‌گفتیم که برود دوش بگیرد. ما مجبور بودیم در جلسات به پاهای کثیفش نگاه کنیم. او کارهایی می‌کرد که برای همکارانش آزاردهنده و چندش‌آور بود.»[۲۱]در حالی که جابز یکی از شخصیت‌های پبش‌برنده و رهبران معنوی اپل بود، منتقدین این مسئله را نیز مطرح کرده‌اند که او مدیری دمدمی مزاج و شلوغ بوده‌است.[۵۴]در سال ۱۹۸۵ بین جابز و اسکالی کشمکش به‌وجود آمد. جابز به اسکالی گفت: «تو برای اپل و هدایت آن مناسب نیستی.» اسکالی هم از مدیران خواست که بین او و جابز یکی را انتخاب کنند. آن‌ها به اتفاق آرا اسکالی را انتخاب کردند. پس جابز از کارش در اپل برکنار شد.[۵۵]جابز در همان سال شرکت نکست را تأسیس کرد.[۵۶]


gmail...
ما را در سایت gmail دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imi gmail بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1393 ساعت: 18:09