مسافر سرزمین روس- قسمت نوزدهم

ساخت وبلاگ

ماجرای تمام نشدنی گریبایدوف...!

ما در گروه یک استادی داریم که کارشناس چین است، عاشق چینی­هاست، و آنها راتنها ملت درست و حسابی دنیا می­داند، (اگرچه تا به حال چندین بار به لطف وجوددانشجویان دانشجو نمای چینی با آن وضعیت بد زبان روسی شان به یک شکست نسبی رسیدهاست J ،) زبان چینی بلداست و تمام دانشجویان چینی مستقیم به ایشون ارجاع داده می­شوند و خلاصه یک جاننثار واقعی...با اینکه اغلب در جلسه گروه ایشان را زیارت کرده­ام اما تا به حالتوفیق معرفی شدن حاصل نشده بود، تا اینکه دیروز برای اولین بار از طریق دکلمههمیشگی استاد راهنمام تحت عناوین سمیه آسپیرانت جنوبی، عاقل، پرشین، طلا، مستقل،تنها شاگرد خوب گروه و افتخار دوره استادی من به همکار خوبشان معرفی شدم...اماناگهان در ازای این همه تعریف مورد لطف و مرحمت واقع شده و در برابر این سوال قرار گرفتم: « آهان...!شما همونایی هستین که گریبایدوف مارو کشتین و بعد هم مثله کردین و انداختین تو سطلآشغال...»

من یکم خودمو جمع و جور کردم، گفتم بی خیال شم، اما دیدم جناب استاد عشق چینیکی دوتا متلک دیگه هم بارم کرد و از روند مذاکرات ژنو ابزار نگرانی کرد و گفتایران هسته­ای بیخ گوش روس­ها یعنی فاجعه....!!!دیگه گفتم مثل اینکه نمی­شه...خلاصهبا حمایت استاد راهنما گرامی رفتم بالا منبر و گفتم: ما کلا و جمعا یک دونهگریبایدوف شما رو کشتیم که کار خوبی هم نکردیم قبول، اما شما چی؟ از اینجا به بعدتاریخ فقط شما پدر ایران رو درآوردین، قزاق های روس تو ایران فجایع بزرگی به پاکردن و دست آخر هم برای خنک شدن دل شما مجبور شدیم که زیر بار قرارداد غم انگیزترکمنچای بریم...خلاصه دیگه هرچی از این روسها طلب داشتیم تا خود موشک اس-300 روتو صورت استاد چین پرست کوبیدم.

خلاصه ورق برگشت، و حالا دیگه از ایران انتظار سریال های تلوزیونی مثل «حریمسلطان» رو داشتن تا با فرهنگ غنی و زادگاه عمر خیام و نظامی گنجوی آشنا بشوند. دراتمام جلسه گروه هم من از روسها به خاطر قتل گریبایدوف معذرت خواهی کردم و در عوضاونها هم مجبور شدن از من به خاطر تمام لگدهایی که طی تاریخ و در حال حاضر بهایران زدن معذرت خواهی کنند، ضمنا معذرت خواهی بنده رو به عنوان یک حرکت دیپلماتیکظریف ارزیابی نموده و امیدوار شدن تا در آینده به عنوان یک دیپلمات اثرگذار برگردمروسیه و دوباره با جامعه روسیه در ارتباط قرار بگیرم J البته دوستان نگران نباشید من بهشون توضیح دادم که ایران دیپلمات خانمجایی نمی فرسته، بنابراین چندان به دیدار مجدد بنده در قالب یک دیپلمات خوش بیننباشیدJ))

المپیاد 2014 سوچی و وصف بی مثالش

همه می دونیم که قراره به زودی المپیاد زمستانی سوچی میزبان ورزشکاران سراسرجهان باشه، اما این المپیاد به غیر از مدال­های طلا، نقره و برنز و یک عالمهخاطرات خوب و شاد و بعضی وقتها هم بد، یکسری درستاورد دیگه هم دارد. اول رکورد زنیسرمایه­گذاری اسپانسرها بوده، یعنی اسپانسرها بیشترین درآمد را در طول تاریخ سرمایهگذاری خود داشته­اند و تیم های ملی کشورها به میزان یک و دو دهم میلیارد دلار ازشکستن رکوردها در بازی های المپیک پکن هزینه کردند. به لطف المپیاد سوچی حدود 229پروژه با یکدیگر متحد شده اند و در 6 خط کلیدی فعالیت دارند. این خطوط کلیدی شاملشیوه زندگی، هماهنگی با طبیعت، دنیای بدون درگیری، شکوفایی اقتصادی، تکنولوژی روز،ارزش های فرهنگی و ملی می باشد. سوچی تنها المپیک زمستانی است که برای برگزاری آن،همه چیز از صفر ساخته می شود. درحال حاضر دو شرکت "ماریوت" و "هیلتون" توافق نامه ای برایساخت شبکه ای از هتل ها در مرکز اسکی امضا کرده اند". البته لازم به ذکر استکه آقای پوتین اصلا از هزینه ای که دارد برای سوچی می کند پشیمان نیست و معتقد استکه چند برابر آن را از کنار جریان المپیاد به دست خواهد آورد.

دولتروسیه علاوه بر اینکه روی زیرساختهای شهر سوچی سرمایه­گذاری کرده است، روی انسانها نیز سرمایه گذاری نموده است. به عنوان مثال، ظاهرا در سوچی از هم اکنون کسی راسیگار به دست در خیابان نمی­توان دید. یا مثلا تمام نیروهای پلیس، نیروهای عملیاتامداد و نجات و اورژانس و ...سر کلاسهای زبان انگلیسی و آلمانی می­نشینند و خوباین توانایی تا ابد برای آنها باقی خواهد ماند. المپیاد سوچی در کنار یک عالمهچیزهای خوبی مثل توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که برای روسیه به همراهدارد، یکسری موضوعات بد مثل تشدید فعالیت­های تروریستی را نیز به ارمغان آوردهاست. من خودم یک کلیپ دیدم که «دوکو عمروف» رهبر گروه تروریستی «امارات قفقاز»داشت صحبت می­کرد و تو فیلم قسم خورد که نگذارد این بازی­های شیطانی که در شهرسوچی، جایی که استخوانهای نیاکان آنها مدفون شده است به آرامی برگزار شود. البتهگروه­های افراطی تا به این روز هم بی کار هم ننشسته و همینطور که می­دانید 2عملیات انتحاری تروریستی پی در پی در ولگاگراد که نزدیک شهر سوچی است را ترتیبداده­اند. وقتی با روسها در این زمینه صحبت می­کنی تا حدودی معتقد به دخالت­ها وموش دواندن­های عربستان سعودی در این اتفاقات هستند. روسیه البته از هیچ کاری برایتامین امنیت بازیهای المپیک کوتاهی نکرده است، نشان به آن نشان که حتی گفته شدهاگر لازم باشد یک حلقه امنیتی به دور شهر سوچی تشکیل خواهند داد. از همین الان هممقررات راهنمایی و رانندگی، قوانین مربوط به فروش مشروبات الکلی و همچنین ترددماشین های سنگین تا اطلاع ثانوی مورد بازبینی قرار گرفته و شهر مورد کنترل فضایی-هوایی قرار دارد.

وای خدا به کلیسای سنت باسیل رحم کرد...!!

کلیسای سنت باسیل یا «واسیل مقدس» را که همه می شناسیم انشالله...!! همون سازهرنگانگ و بسیار زیبای میدان سرخ که اغلب وقتی اسم روسیه به میان می­آید، ناخودآگاهاین کلیسا هم در ذهن شکل می­گیرد. بنده می­خواهم درباره بعد دیگر این کلیسا وبلاهایی که تا حالا از سر باز کرده براتون بنویسم. کلیسای واسیل مقدس، از زمان احداث تا به امروز دستخوش بیرحمی ها بسیاری قرار گرفته است. این کلیسا بارها آتش گرفته و حتی طعمه راهزن ها وسارقین نیز شده است. در سال 1812 میلادی، امپراتور فرانسه "ناپلئونبناپارت" دستور انفجار کلیسای میدان سرخ را صادر نمود ولی موفق نشد. نیروهایپشتیبانی روسیه بلافاصله وارد مسکو شدند و نیروهای ناپلئون مجبور به عقب نشینیشدند. در سال 1930 نیز این کلیسا در آستانه انفجار قرار گرفت، ولی این دفعه توسط نیروهایخودی یعنی بلشویک­های عقل کم. آنها اظهار داشتند که این کلیسا مزاحم رژه ارتش شورویاز میدان سرخ می باشد، ولی کلیسا از این گزند نیز جان سالم به در برد. یعنی بشرگاهی اینطوری مغزش تکون می­خوره ها...!

در آن زمان سازه ها و نمادهای مربوط به گذشته را یکی پس از دیگری نابود می­کردند.ظاهرا فقط در همین در کرملین مسکو 2 صومعه چوبی و چند کلیسای فوق العاده را از بینبرده­اند، که خدا از باعث و بانی نگذره انشالله.

در سال 1936 میلادی در کاخ کرملین، از یکی از مشهورترین و برجسته ترین معمارانشوروی یعنی آقای "پتر بارانوفسکی" درخواست شد تا هزینه تخریب کلیسای میدانسرخ را برآورد کند. آقای بارانوفسکی بلافاصله پاسخ داد که این دیوانگی و جنایت استو اگر چنین اتفاقی بیافتد، او به زندگی خود پایان خواهد داد. بدین ترتیب به کلیسالطمه­ای وارد نشد ولی معمار بی نوا را روانه زندان کردند، اما مطمئنا اجرش نزدپروردگار محفوظ می­ماند.

روایت دیگری هم داری که؛ آقای "لازار کاگانویچ" از مشاورین نزدیکآقای "استالین" رهبر شوروی و از مخالفین سازه و بناهای قدیمی و تاریخیبود. روزی وی ماکت کوچکی از کلیسای میدان سرخ را به استالین نشان می دهد و می گویدکه این کلیسا مزاحم رژه ی ارتش و گذر تسلیحات نظامی شوروی از میدان سرخ می باشد. واگر این کلیسا برداشته شود..... در همین لحظه بود که استالین به کاگانویچ نگاهیکرد و گفت: "کلیسا را راحت بگذار!"

اینها تنها بخشی از روایت و داستان هایی هستند که درباره چگونگی جاودانگی کلیسایواسیل مقدس، تا به امروز نقل می شود. خدارو شکر که در هر صورت این کلیسا توانستهاست از گزند بسیاری از حوادث در امان مانده و تبدیل به یکی از سمبل­های روسیه شود.اکنون تمام دنیا این بنای تاریخی را می شناسند و میدان سرخ همچنان به خاطر حضور اینشاهکار هنری و معماری، سرخ و زیبا باقی مانده است.

خیلی سپاسگزار هستم که وقت گذاشته و این مطالب را مطالعه فرمودید.

با احترام و منتظر نظرات مفید و سازنده شما هستم.

gmail...
ما را در سایت gmail دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imi gmail بازدید : 267 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1393 ساعت: 18:13