Die but don't surrender – میمیریم ولی تسلیم نمیشیم

ساخت وبلاگ

سلام به همگی

قبل از اینکه این پست رو شروع کنیم لازم میدونم یه چن کلوم حرف با شما دلبندان بزنم!

اول از اینکه این روزا تو بلاگ خیلی کم کارم معذرت از همگی.

هرجور شده بلاخره تونستم مطلبی رو اماده کنم.

و دوستانی که برام میل زده بودن یا پیام گذاشته بودن هم به خاطر اینکه نتونستم جوابشونو بدم واقعا معذرت می خوام. جواب اکثر دوستان رو به طرفت العینی! اماده کرده و براشون میل کردم.

مطلب دوم و مهم اینه که دیگه داریم کم کم رخت از این بلاگ بر می کشیم! نه اینکه دارم برای همیشهمیرم نه! دارم این بلاگو به مقصد سایت بزرگ و رسمی مون ترک می کنم. فکر می کنم دیگه به اونجایی رسیدم که مطالبم بیشتر و بهتر دیده شه. برای همین فکر کردم دیگه بهتر بلاگ نویسی رو کنار بزارم.

ادرس سایت اینترنتی ما همونیه که قبلا گفتم. یعنی LBDictionary.com .

البته اگه الان وارد سایت شین میبینین که هیچی توش نیست که این به این خاطره که under construction ـه. فعلا سایت رو دادم دست یه طراح تا از لوگو و بنر و هدر گرفته تا تمپلتشو طراحی کنه. این طراحی یکم زمان میبره. طراح هم اقای رحیمی مدیر سایت blogskin.ir ـه که کلن ادم کار درستیه!

با اماده شدن سایت که دو سه هفته ای طول میکشه مطالب این بلاگ باز نویسی و ویراش میشن تا تو سایت جدید قرار بگیرن. این بلاگ هم دایورت میشه رو وب سایت تا اگه کسی وارد این بلاگ شد اتوماتیک هل بخوره تو سایت!

دیگه حرف خاصی نمی مونه جز اینکه بگم این کم کاری من تا اماده شدن سایت ادامه داره.

1- شنیدین تو این مسابقه ها وقتی سوالاتی از کسی می پرسن اگه اون فرد جواب سوال رو ندونه میگه "بعدی". تو انگلیسی هم Pass دقیقا همین کاربرد رو داره.

مثال:

A: what's the capital of Canada?

B: pass!

A: پایتخت کانادا کجاس؟

B: بعدی!

* لابد می خندین که شخص B چقده تعطیله که نمیدونه پایتخت کانادا ، تورنتوئه اما محض اطلاع پایتخت کانادا ، "اتاوا" ست (Ottawa) نه تورنتو !!

2- وقتی به مجری برنامه می خواین بگین یه راهنمایی کنه می تونین بگین:

Could you give me a hint, please?

Hint یعنی یه راهنمایی کوچیک که کمک کنه جواب اصلی رو حدس بزنین.

- give/drop sb a hint یعنی کسی رو برای جواب دادن سوالی راهنمایی کردن

3- واژه ی Lotto اشاره داره به همون lottery (مسابقات بخت ازمایی) و Drawing هم یعنی قرعه کشی. Draw هم به عنوان اسم یعنی قرعه کشی و به عنوان فعل یعنی قرعه کشی کردن.

اصطلاح draw lots یعنی قرعه کشی کردن اما نه اون قرعه کشی مسابقات ، draw lots یعنی قرعه کشی کنین که مثلا کی فلان کارو بکنه (مثلا کی واسه بقیه غذا بخره) که اصطلاحا میگیم: "قرعه انداختن"

مثال: we drew lots to see who would go first

4- televise toیعنی پخش کردن چیزی تو تلوزیون. Telecast هم که تو انگلیسی امریکایی مطرحه هم با televise مترادفه. باید دقت داشته باشین که telecast بیشتر تو جمله های مجهولی (مفعول داریم و فاعل حذف شده – passive) میاد.

مثال: the lottery will be televised live on channel 5

مثال: the lottery will be telecast live on channel 5

" مسابقه بخت ازمایی از شبکه 5 به صورت زنده پخش خواهد شد"

5- دیدین گاهی تلوزیون یه برنامه هایی پخش می کنه که ظاهرا تبلیغاتی نیستن ولی در اصل یه برنامه ی کاملا تبلیغاتین! مثلا همین جشنواره های تابستانی کیش که چند وقت پیش مدام از تلوزیون پخش میشد. ظاهری شبیه به برنامه های تبلیغاتی نداشت و بیشتر شبیه مسابقات شبانه بود که از تلوزیون پخش میشد. اما در واقع این برنامه ها کاملا تبلیغاتی بوده و قبلا تمام و کمال با صدا سیما حساب شده! یا گاهی ممکنه ببینین که مثلا نحوه ی ساختن ماکارونی رو تو فلان کارخونه نشون میده که باز ظاهری شبیه برنامه های تبلیغاتی نداره و بیشتر یه جور حالت مستندگونه داره. به یه همچین برنامه هایی Infomercial گفته میشه.

6- اما گاهی وقتا یه برنامه هایی هستن که اونها هم تبلیغاتین اما نه به صورت بالا. مثلا صدا سیما به سفارش وزارت بهداشت یه برنامه ای رو میسازه که سطح بهداشت جامعه رو بالا ببره. طبیعتا این وزارت برای تولید این برنامه هزینه شو به صدا سیما پرداخت کرده اما این وزرات از این تبلیغات سود مادی نمی بره بلکه بیشتر منفعت و سلامتی مردم رو در نظر میگیره. به یه همچین برنامه هایی هم Public Service Announcement یا به اختصار PSA گفته میشه که هدفشون ارتقا فرهنگ ، بهداشت ، سلامی ، امنیت ... عام مردمه تا کسب درامد.

.

.

.

هفته ی گذشته پخش سریال بزرگ Terra Nova از شبکه ی فاکس روی انتن رفت و حتما خیلی از شما ها یا زنده! یا مث من این سریال رو دانلود کردین و دیدین.

هرگونه اظهار نظر در مورد این سریال که هنوز دو اپیزود بیشتر ازش پخش نشده ، کاملا بی اساسه! اینکه این سریال اصلن چی هست رو من ترجیح میدم نوشته های "میلاد" عزیز رو بخونین بهتر باشه:

"اول از همه سریال ترانووا یک سریال خانوادگی، ماجرای و علمی و تخیلی است که از شبکه فاکس آمریکا پخش می شود. یکی از تهیه کنندگان این سریال استیون اسپیلبرگ معروف می باشد اما هدایت کننده سریال برانون براگا است که در کارنامه خود سریال ۲۴ را دارد. هزینه ۶۰میلیون دلاری ساخت پایلوت این سریال سر و صدای خیلی زیادی به پا کرد و آن را با فاصله ای قابل ملاحظه تبدیل به پرخرج ترین سریال تاریخ آمریکا کرد

داستان سریال در سال ۲۱۴۹ شروع می شود جایی که زمین بخاطر جمعیت بیش از حد و آلودگی بی حد و حصر بوجود آمده نفس های آخر خود را می کشد. در همین زمان دانشمندان شکافی را در محور زمان-فضا کشف می کنند که آنها را قادر می سازد تا در خط زمانی موازی به ۸۵ میلیون سال قبل یعنی دوران کرتاسه سفر کنند و این برای نوع بشر شانسی است برای نجات او. خانواده “شنون” که نقش محوری را در سریال ایفا می کنند به دهمین گروه مهاجرین به “ترانووا” می پیوندند تا این شانس دوباره را برای خود و خانواده اشان تجربه کنند."

اما از فیلم های سینمایی هم که خب تو این مدت یعنی سه ماه تابستون خیلی شلوغ بازار بود. از فیلم های قدیم و جدیدی که دیدم:

1- The Brest Fortress: خود من یکی از موضوعاتی که شدیدا بهش علاقه دارم فیلمهایی با موضع جنگ جهانی و مشتقات اون! ـه.

این فیلم محصول کشور روسیه و برای سال 2010 ـه که روایت سربازان روسیه که به قول خودشون مردن ولی تسلیم ارتش المان نشدن. قصه ی فیلم در مورد یه دژیه که تعدادی زیادی روس همراه با خونواده هاشون اونجا زندگی می کنن. در پی حمله ی غافلگیر کننده ی المان ها به این دژ یه جنگ خونین و نابرابر بین روس و ژرمن ها رخ میده. البته بهتره بگیم یه مقاومت خونین از طرف روس ها و یه کشت و کشتار خونین از طرف المان ها.

کل داستان توسط فردی روایت میشه که اون زمان یه پسر بچه بود و طور معجزه اسایی تونسته بود جون سالم به در ببره.

این فیلم فوق العاده رو واسه اونایی که از دیدن فیلم saving private Ryan لذت بردن ، توصیه می کنم. به تصویر کشیدن صحنه هایی مثل حمله ی دست خالی روس ها با بیل و مشت و لگد به المانی ها! ، صحنه های واقعا دلخراش کشتار یا بهتره بگیم قتل عام وسیع المان از کودک یکی دو ساله گرفته تا افراد پیر و مسن ، وضعیت بسیار بد و زخمی شدن شمار زیادی از سربازان روسی باعث شده به فیلمی واقعا تمام عیار از وقایع واقعی جنگهای جهانی تبدیل شه.

اوج جلوه های ویژه ی فیلم قطعا صحنه رها شدن بمب دو تونی و انفجار اون تو این قلعه بود. موج انفجار حاصل از این بمب قوی که خیلی زیبا به تصویر کشیده بودن ، بیشتر بخش های این دژو با خاک یکسان می کنه.

2- Changeling: این فیلم از جمله فیلمای واقعا بی نظیریه که تا به حال دیدم. فیلمی با بازی زیبای انجلینا جولی که فکر کنم برای سال 2008 ـه که از روی یه داستان واقعی ساخته شده.

همه چی از گم شدن بچه ی خانوم Christine Collins شروع میشه. بحث گم شدن بچه ی این خانوم به کمک یه کشیشی به موضوع روز و مهم اون شهر تبدیل میشه و این پلیس شهر رو شدیدا تحت فشار قرار میده تا تو سریع ترین زمان ممکن این بچه یا احتمالا بچه دزد رو پیدا کنه. بعده حدود هفت ماه بلاخره پلیسی یه پسری رو که بسیار هم شبیه پسر Christine رو به عنوان بچه ی انجلینا بهش تحویل میده. اما حس مادری Christine خیلی قوی تر از این حرفاس که تو همون نگاه اول به بچه نفهمه که اون بچه ی خودش نیست. پس تصمیم میگیره که از پلیس به خاطر اینکه یه بچه ی دیگه رو پیدا کردن و زیر بار هم نمیرن که این یه بچه ی دیگه ایه و اونها اشتباه کردن ، با کمک مطبوعات و دوست کشیشش جوی رو علیه شون می سازه تا با تحت فشار قرار دادنشون بتونه اونها برای پیدا کردن بچه مجبور کنه. اما پلیس خوب میدونه که اگه قرار بود این بچه پیدا شه تو همین هفت ماهی که گذشت پیدا میشد و جست و جوی دوباره یه کار بیهوده ایه و همچنین با پیدا کردن این بچه پلیس در واقع یه وجه ی خوبی بین مردم شهر پیدا کرده بود و حالا هم نمی خواست این وجه اش دوباره خراب شه. پس پلیس هم بیکار نمی مونه و ادعا می کنه که چون خانوم Collins می خواد از زیر بار مسئولیت مادر بودن شونه خالی کنه و به دروغ داره میگه که اون پسرش نیست پس اونو دیوونه اعلام می کنه و ....

نه نگران نباشین. هنوز داستان قصه لو نرفته! این درواقع مقدمه ی فیلم این فیلم زیبا بود. به جرات می تونم بگم که این فیلم رو میشه تو دسته ی فیلم های شاهکار تاریخ قرار داد. به افرادی که به فیلم های تاثیر گذار اعتقاد دارن! توصیه می کنم.

3- Pirates of Caribbean 4: چهارمین شماره از فیلم دزدان دریای کارائیب هم اکران شد. و باز هم یه بازی زیبا از جانی دپ عزیز همیشه در اوج!

با سری فیلمای دزدان دریایی که اشنا هستین. پس من دیگه زیاد در موردش حرف نمیزنم.

4- Super 8: اون قدر رو تبلیغ این فیلم مانور دادن که بلاخره من یکی مجاب شدم که این فیلم رو ببینم. اصلن و ابدن در حد و اندازه ی تبلیغات و اون جملات قلمبه سلمبه نبود. هیچ حرف خاصی واسه گفتن نداشت. داستان فیلم هم از این قراره که یه چندتا چسون! تو یه جای متروکه دست به ساخت یه فیلم عاشقانه میزنن! مشغول ساختن این فیلمه تو همون جای متروک بودن که یهو یه قطار با یه ماشین تصادف می کنه و محموله ی قطار هم تو همون منطقه پخش میشه. پخش این ماده ی خطرناک باعث ظهور یه موجود عجیب تو اون منطقه میشه. دیگه خودتون میدونین ادامه ی این سری فیلمای تخـ**-تخیلی چی میشه. معمولا تو این جور فیلما ارتش میریزه و این موجودو از بین میبره. اما داستان این فیلم خیلی تخـ** تر از این حرفاس.

خسته شدم دیگه! بقیه فیلما بمونه واسه پست بعدی.

فعلن

gmail...
ما را در سایت gmail دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imi gmail بازدید : 247 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1393 ساعت: 18:14