منموقعی شاخ درآوردم که آبجی اعلام کرد میخواهد با شوهر سابقش، خسرو خان، حرف بزند!بعد از دیدن ۳۵ماه دعوا و شاخو شانه کشیدن خسرو خان با آبجی و ترکشهایی که نصیب من هم شده بود، حق داشتم شگفتزدهبشوم که چرا بعد از این همه سال، انگار اصلاً خواهر دوقلویم را نمیشناسم.
آبجیو شوهرش برای چندین ماه، زندگی خوبی داشتند تا اینکه خسرو خان به زمینهای پدری ما،طمع کرد. من وقتی بو بردم که آبجی زودتر از من فهمیده و طلاق گرفته بود! آن هم درستیک ماه بعد از اینکه در جشن شب یلدا، خسرو خان جلوی همه، دست آبجی را در دست گرفتهبود و به موفقیتشان در زندگی مشترک نازیده بود و سینهاش را جلو داده و گفته بود:«ازدواج ما بین زندگیای آشوبزده بقیه، جزیره ثباته!»
gmail...
ما را در سایت gmail دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : imi gmail بازدید : 210 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1393 ساعت: 18:16