ولایت فقیه از گذشته تا حال(۱)

ساخت وبلاگ
سخنان فقیهان, در جاى جاى نوشتارهاى فقهى آنان, به روشنى نشان مى دهد که بحث ولایت فقیه, گزاره و مسأله اى نوپیدا نبوده و در دوره هاى گذشته تاریخ اسلام و تشیّع, در کانون دقت و بررسى عالمان و فقیهان اسلامى قرار گرفته است.آنان این مسأله را در بابهاى گوناگون فقهى ـ کلامى در بوته بررسى نهاده اند.
(قسمت اول)

البته پس از احیاى فقه اجتهادى , با تلاش وحید بهبهانى(م:1208) دگرگونى در فقه سیاسى شیعه نیز پدید آمد و فقیهان, با طرحجداگانه مسأله ولایت فقیه, بحثهای فقه سیاسى شیعه را بر مدار این اصل قرارداده و مسائل حکومت را به گونه همه سویه و مستقل, زیر این عنوان به بوتهبحث نهادند.گرچه اصل بحث ولایت فقیه, تازگى ندارد و فقهاى پیشین نیز, بهاین امر پرداخته اند; امّاآنچه تازگى دارد, پرداختن دقیق و همه سویه وگردآورى بحثهاى فقه سیاسى در یک جا و با جهتى ویژه و توسعه و ژرفا بخشیدنبه عنوان ولایت فقیه بود.

 امّا شمارى1 ولایت فقیه را امرىجدید در تاریخ اندیشه اسلامى پنداشته و آن را مطرح در یکى ـ دو سده اخیرانگاشته اند و بر این پندارند که نظریه دولت در فقه شیعه و ویژه کردنجایگاهى براى فقیه در هندسه سیاسى دولت اسلامى, دستاورد استنباط فقهاى سدههاى اخیر است, که نخستین بار از سوى مولى احمد نراقى, معروف به فاضلکاشانى, هم روزگار فتح على شاه قاجار, از آن سخن به میان آمده و گرنه ازولایت فقیه, نه در کتابهاى فقهاى شیعه و سنى, سخنى به میان آمده است و نهدر قرآن و سنت جاى پا دارد. اگر به عقب برگردیم

در کم تر از دو قرن پیش ولایت فقیه مطرح شده است.2

ایننوشتار در صدد بیان این جُستار است که نظریه ولایت مطلقه فقیه, نه تنهااندیشه اى نو پیدا نبوده, بلکه ریشه در آراء و دیدگاه هاى شمار زیادى ازفقیهان بزرگ شیعه, از آغاز پیدایش فقه, تا زمان حاضر دارد.

یادآورى چند نکته:

1. بذرى و نظرى بر آیات قرآنى, که به گونه مستقیم و یا غیر مستقیم, در باب حکومت اسلامى و رهبرى آن سخن به میان آورده اند,مفهوم و معناى ولایت مطلقه فقیه, درخور استفاده است.

2. فقیهان اسلامى, در بابهاى گوناگون فقهى:قضا, بیع, خمس و زکات, جهاد, امر به معروف و نهى از منکر, حدود, امامتجماعت, نماز عیدین, رؤیت هلال, لقطه, حج, نکاح و طلاق, ارث, مجهول المالک,وصیت, به کارهایى که ولیّ فقیه باید عهده دار آنها باشد و آنها را ساماندهد و نگذارد به زمین بمانند, اشاره کرده اند.

3.فقیهان , این کارهارا به نیابت از سلطان اسلام که مراد امام معصوم(ع) است, انجام مى دهند وعبارت: (الولایة فى جمیع ما لنیابة فیه مدخل), (ان یتولّوا ماتولاّهالسلطان, من الیه الحکم بحق النیابة, له الولایة على شؤون العامه) درعبارت فقها دلالت بر این جُستار دارد.

4. مولى احمدنراقى(م:1245هـ.ق.) با نگارش عوائدالایام, عائد 54, بحثهایى را در پیوندبا ولایت فقیه, که فقیهان در گوناگون بابهاى فقهى به صورت پراکنده آوردهبودند به گونه سامان مند زیر عنوان: (فى ولایة الحاکم و ما له فیهالولایه) آورده و دلیلهاى آن را یک به یک, یادآور شده است.

او نخستین فقیهى است که به طرح مسأله ولایت سیاسى فقیه پرداخته است.3

5.بسیارى از علما مانند: محقق اردبیلى 4 , محقق کرکى5, محقق نراقى6, میرفتاحمراغى7 و محمد حسن نجفى8 بر نیابت عامه فقیهان نزد علماء ادعاى اجماع کردهاند.

میرفتاح در عناوین مى نویسد:

(بر کسى که در سخنان فقیهان به تتبّع بپردازد, چنین اجماعى(عموم ولایت حاکم) روشن است.)9

صاحب جواهر, عموم ولایت را از ضروریها و بایسته ها در نزد فقیهان مى داند.10

میرزاى قمى(عموم نیابت) را مفاد روایاتى, همچون مقبوله عمربن حنظله و یا اجماع فقهاء مى داند.11

6.به دلیل در رأس هرم قدرت نبودن شیعیان, عالمان شیعه, ضرورتى در تئورى سازىبراى اداره کشور, روشن گرى و تفسیر مبانى سیاسى اسلام در باره ویژگیهاىحاکم و قلمرو اختیارهاى او نمى دیدند. این, برخلاف مو شکافیها و ژرفنگریها ى فنى است که علماى اسلامى در بسیارى از مسائل جزئى تر و کم اهمیتتر انجام داده اند.اما علماء اهل سنت, به دلیل در اختیار داشتن حکومت وقدرت, هماهنگى فکرى و اندیشگى آنان با حکومتهاى روزگار خود, این ضرورت رااحساس کرده و به تلاش براى روشن گرى مقوله هاى حکومتى برخاسته و در اینامر از حمایت حاکمان نیز برخوردار بوده اند. آنان براى پاسخ گویى به ایننیاز سیاسى جامعه به نگارش کتابهاى ویژه در باب گزاره ها و مقوله هاىحکومتى و قلمرو اختیارهاى حاکم پرداخته که از مهم ترین آنها مى توان ازالاحکام السلطانیه12 , مقدمه ابن خلدون 13 و الفصل14 فى الملل و الاهواءفى شرح المواقف15, شرح مقاصد16 اصول الدین 17 را نام برد که به روشن گرى,تفسیر و بیان جایگاه مسائل حکومتى در نزد اهل سنت پرداخته اند.

7.در اقلیت قرار گرفتن شیعیان, فشار و سرکوب حکومتهاى ستم, دستگیریها, شکنجهها, آوارگیها, نسل کشیهای شیعیان سبب شد که بر روح و روان شیعه اثر ویرانگرى بگذارد و شیعه از برپایى و بنیان گذارى حکومت شیعى ناامید شود.علماىشیعه به بحث دولت در فقه سیاسى شیعه و جایگاه رهبرى در آن کم ترین بهاء رابدهند و بحثهاى مربوط به ولایت حاکم را به موردهایى مانند نگهدارى دارایىغایبان, قضاء, خمس و مرتبه هاى پایین امر به معروف و نهى از منکر  ویژهسازند.

صاحب جواهر, در فرازى عقیده خود را مى نمایاند که به خوبى تأییدى است بر آنچه یادآور شدیم:

(ائمهدر موردهایى که مى دانسته اند در زمان غیبت, نیازى به آنها نیست به فقیهاناجازه نداده اند, مانند جهاد براى دعوت به اسلام, که لازمه آن کشور گشائىو آماده سازى لشگرها و فرماندهان و ابزار و وسایل جنگى است, چیزهایى کهبراى شیعه در خور دسترسى نیست.

ائمه (ع) مى دانسته اند که جز در زمان دولت حق حجة بن الحسن(عج) این تلاش به فرجام نمى رسد واین خواسته ها به حقیقت نمى پیوندد.)18




[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...] gmail...
ما را در سایت gmail دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imi gmail بازدید : 244 تاريخ : پنجشنبه 2 آبان 1392 ساعت: 3:12