خداوند متعال پس از ذكر داستان آدم (ع) به بيان موضع يهود در برابر پيامبر اكرم(ص) و دين اسلام پرداخته است، تا نشان دهد كه جنگ يهود با پيامبر (ص) جنگ ميان
حق و باطل ميباشد، جنگي ميان كساني كه به پذيرش دين درآمدهاند؛ و آنان مسلمان هستند با كساني كه ايمان به خدا و به روز جزا نياوردهاند و آنچه را خدا و رسولش تحريم نمودهاند، حرام نميشمارند. پس خداي متعال فرمود:
اي فرزندان اسرائيل، نعمتهايم را كه بر شما ارزاني داشتم به ياد آوريد و به پيمانم وفا كنيد تا به پيمانتان وفا كنم و تنها از من بترسيد. و بدانچه نازل كردهام [قرآن] كه مؤيد همان چيزي است كه با شماست [تورات حقيقي] ايمان آوريد و اولين انكاركنندة آن نباشيد و آيات مرا به بهايي ناچيز نفروشيد و تنها از من پروا كنيد. و حق را به باطل درنياميزيد و حقيقت را ـ با آنكه خود ميدانيد ـ كتمان نكنيد. (۱)
:: جنگ يهود با پيامبر اسلام (ص)
جنگ يهود با مسلمين از هنگامي آغاز ميشود كه خداوند پيامبر گرامياش حضرت محمد (ص) را به عنوان وسيلة هدايت و نور حقيقت ارسال فرمود تا آن را بر تمام اديان [و عقايد] حاكم و غالب گرداند.
در مكه مكرمه، يهود به سمت مشركان رفتند و آنان را به بيان سؤالات دشواري كه جواب آن در كتابهاي آسماني پيشين و پسين موجود نبود وادار ميساختند. و آن به سبب عمق كينه ميان آنان و پيامبر اكرم (ص) بود. و از جملة اين مسائل «پرسش از روح» بود.
و در مدينه منوره پيامبر (ص) پيمان صلحي را با يهود برقرار نمود، اما آنان آن پيمان را بيش از يكبار نقض كردند، و [طايفة يهودي] «بني قين قاع» به زن مسلمان محجبهاي تجاوز كردند و [طايفه يهودي ديگر] «بني نظير» نقشة قتل پيامبر (ص) را كشيدند و [طايفة] «بني قريظه» در جنگ «احزاب» با پيوستن به گروهها عليه پيامبر (ص) به جنگ پرداختند. در نتيجه پيامبر اكرم (ص) پس از اين هجوم و مواجهة رويارو و برتريطلبي و آشوب و خدعه و دسيسه، [راهي] جز مبارزه يهود و تبعيدشان از مدينه منوره نيافت تا بدين وسيله مسلمانان از دست آنان آرامش يابند.
يهود شكست خورده در «خيبر» گرد آمدند و حقد و كينه و حسد در دلهاي ساكنان آن منطقه انباشته شد و به تحريك اعراب عليه مسلمين و تقويت حركت نفاق پرداختند، آنچنان كه زني يهودي به مسموم نمودن پيامبر اكرم (ص) از طريق گوشت گوسفند كباب شده كه در آن سم وارد شده بود، دست زد.
دلايل عداوت يهود با مسلمانان، به ويژه با پيامبر اكرم (ص)
دلايل دشمني يهود با مسلمانان و پيامبر اكرم (ص) به مسائل متعددي برميگردد كه از آن ميان به موارد زير اشاره ميكنيم:
1. حسادتجويي و برتري طلبي:
يهود، خود را قوم (ملت) برگزيدة خدا پنداشته و نسبت به حق سروري، رهبري و پيامبري، خود را از ديگران (غير يهود) سزاوارتر ميداند. آنان به آمدن پيامبري جديد وعده داده شده بودند و هنگامي كه مشركان با آنان به مبارزه پرداختند، [يهود] به آنان وعدة بعثت [او را] ميدادند، كه پيامبري برانگيخته خواهد شد كه همراه او با شما خواهيم جنگيد [و شما را خواهيم كشت] مانند كشتار اقوام «عاد» و «ارم»؛ اما چون پيامبر جديد آشكار شد ولي از غير نسل داوود (ع) بود، سينههايشان تنگ شد و كينه در جانهايشان به حركت درآمد و آغاز به مكر عليه پيامبر اكرم (ص) كردند. خداوند متعال ميفرمايد:
و هنگامي كه از جانب خداوند كتابي كه مؤيد آنچه نزد آنان است، برايشان آمد، و از ديرباز [در انتظار آن] بر كساني كه كافر شده بودند، پيروزي ميجستند؛ ولي همين كه آنچه [كه وصفش] را ميشناختند برايشان آمد، آن را انكار كردند. پس لعنت خدا بر كافران باد. (۲)
و آنچه بر كينة آنان عليه اسلام و مسلمانان افزود، سرعت انتشار اين دين، و گرد آمدن مردم حول رسول خدا (ص) بود. آنان درك كردند كه اين دين رقيب خطرناكي براي يهوديت و محوري براي رهبري معنوي جزيرةالعرب خواهد بود.
2. سرشت ناپاك:
يهود، همواره تظاهر به مهرباني و شفقت و امانتداري مينمايند در صورتي كه آنان به محض آنكه فرصتي به دست آورند به وحشياني درنده تبديل ميشوند. [دليل] اين ويژگي رواني نزد مردمان بسياري ناشناخته بود، تا اينكه قرآن (حكيم) نزول يافت و از ريشههاي اين [صفت] پرده برداشت و آن خصلت را تبيين نمود، تا مسلمانان، جزم و احتياط خود را در برخورد با آنان به كار گيرند.
تعدادي از آيات قرآني كه از درون يهود پرده برداشته است، عبارتند از اين آيات:
و [عدهاي از اهل كتاب] بر خدا دروغ ميبندند، با اينكه خودشان هم ميدانند. (۳)
پذيرا و شنواي دروغ هستند [و] بسيار مال حرام ميخورند. (۴)
و [آنان] پيامبران را بناحق ميكشتند. (۵)
و هرگز نه اين بود كه [يهود] هرگاه پيماني بستند، گروهي از ايشان آن را دور افكندند؟ (۶)
هر بار كه آتشي براي پيكار افروختند، خدا آن را خاموش ساخت. و در زمين براي فساد ميكوشند، و خدا مفسدان را دوست نميدارد. (۷)
[آنان گفتند:] در مورد كساني كه كتاب آسماني دارند، راهي عليه ما نيست. (۸)
و [به سبب] ربا گرفتنشان ـ با آنكه از آن نهي شده بودند ـ و به ناروا مال مردم خوردنشان. (۹)
بنابراين جنگ خود را با قرآن كريم و با جبرئيل (ع) كه اين آيات را بر پيامبر اكرم (ص) فرو آورده بود، علني ساختند.
خداوند متعال ميفرمايد:
بگو: كسي كه دشمن جبرئيل است [در واقع دشمن خداست] چرا كه او به فرمان خدا قرآن را بر قلبت نازل كرده است، در حالي كه مؤيد [كتابهاي آسماني] پيش از آن و هدايت و بشارتي براي مؤمنان است. (۱۰)
و طبري ميگويد: « اهل علم، جملگي بر تأويل اين آيه اتفاق نظر دارند كه اين آيه در جواب يهود بنياسرائيل نازل گرديد زيرا جبرئيل را دشمن خود و ميكائيل را دوست خود ميپنداشتند. » و دليل دشمني آنها با جبرئيل، آن بود كه او پيامبر (ص) را از اسرارشان آگاه ميساخت و او در بر دارندة هر عذابي بود. (۱۱)
پينوشتها:
۱. يبني إسرائيل اذكروا نعمتي الّتي أنعمت عليكم و أوفوا بعهدي أوف بعهدكم و إيّي فارهبون* و ءآمنوا بما أنزلت مصدّقاً لما معكم و لا تكونوا أوّل كافرٍ به و لا تشتروا بآيتي ثمناً قليلاً و إيّي فاتّقون * و لا تلبسوا الحقّ بالبطل و تكتموا الحقّ و أنتم تعلمون. سورة بقره (2)، آية 40 و 41 و 42.
۲. و لمّا جاءهم كتبٌ من عندالله مصدّقٌ لما معهم و كانوا من قبل يستفتحون علي الّذين كفروا فلّما جاءهم ما عرفوا كفروا به فلعنة الله علي الكفرين. سورة بقره (2)، آية 89.
۳. و يقولون علي الله الكذب و هم يعلمون. سورة آل عمران (3)، آية 75.
۴. سمّعون للكذب أكّلون للسّحت. سورة مائده (5)، آية 42.
۵. و يقتلون النّبيين بغير الحقّ. سورة بقره (2)، آية 61.
۶. أو كلّما عهدوا عهداً نبذه فريقٌ منهم. سورة بقره (2)، آية 100.
۷. كلّما أوقدوا ناراً للحرب أطفأها الله و يسعون في الأرض فساداً و الله لايحبّ المفسدين. سورة مائده (5)، آية 64.
۸. ليس علينا في الأمّيين سبيلٌ. سورة آل عمران (3)، آية 75.
۹. و أخذهم الرّبوا و قد نهوا عنه و أكلهم أموال النّاس بالبطل. سورة نساء (4)، آية 161.
۱۰. قل من كان عدوّاً لجبريل فإنّه نزّله علي قبلك بإذن الله مصدّقاً لما بين يديه هديً و بشري للمؤمنين. سورة بقره (2)، آية 97.
۱۱. ابن كثير، تفسيرالقرآنالعظيم، ج 1، ص 129.
gmail...
ما را در سایت gmail دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : imi gmail بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 27 فروردين 1393 ساعت: 18:07